هنرمندانی که آثارشان را در حراج میفروشند نگران مالیات نباشند؛ این اظهار نظر تازه علیرضا سمیع آذر، مدیر حراج تهران است. اما معاملات در این حراج درحالی به ارزش بیش از ۷۸ میلیارد تومان انجام شده و سمیعآذر نویدِ خاطر جمع از مالیات را میدهد که گمانهها نسبت به پولشویی، گراننمایی، تدلیس و غش در معامله در این حراج کماکان مطرح است. گمانههایی که انتظار میرفت تاکنون توجه دستگاه قضا را نسبت به خود جلب میکرد تا نسبت به اطلاعات اقتصادی تمامی خریداران محصولات حراج تهران، طبق ماده ۱۸۱ قانون مالیاتهای مستقیم، اهتمام ورزند اما دریغ!
شگردهای فرار از مالیات؟
بر اساس بند (ل) قانون مالیاتهای مستقیم، هنرمندان و خرید و فروش آثار هنری شامل معافیت میشوند. احتمالا این همان بندی است که سمیعآذر با اتکا بر آن، به فروشندگان آثار هنری در حراج تهران نسبت به مالیات، تسلی میدهد. تا اینجا طبق قانون همهچیز درست است. اما با نگاه به سقف فروش آثار و سقف معافیت مالیاتی، ماجرا کمی فرق میکند. براساس جزء (۱) اصلاحی بند (ق) تبصره (۶) ماده واحده لایحه بودجه ۱۴۰۱ کل کشور؛ معافیت مالیاتی بازیگران، اجرای صحنه خوانندگی (کنسرت) و تهیهکنندگی، نشر و تکثیر و پخش آثار موسیقیایی، حراجی آثار هنری موضوع بند (ل) ماده (۱۳۹) قانون مالیاتهای مستقیم فقط تا سقف دو میلیارد و ۶۰۰ میلیون ریال در سال قابل اعمال است و بعد از آن حسب مورد به نرخ قانون مالیاتهای مستقیم مشمول مالیات است. اینجا توجه شما را تنها به چند نمونه جلب میکنیم که طبق تبصره بالا، باید مشمول مالیات شوند! براساس فهرست شانزدهمین دوره حراج تهران، ۱۸ اثر با کمینه و بیشینه بالای یک میلیارد تومان قیمتگذاری شدند که آثار منصور قندریز (بدون عنوان) با ۶ تا ۷ میلیارد تومان، رضا درخشانی با عنوان شکار سیمرغ با ۶ تا ۷ میلیارد تومان، فریده لاشایی با عنوان خرگوشها، مقدمهای بر آلیس در سرزمین عجایب با ۴ تا ۵ میلیارد تومان و کوروش شیشهگران (اثر بدون عنوان) با ۴ تا ۵ میلیارد تومان بالاترین تخمین قیمت را به خود اختصاص داده بودند که در نهایت اثر رضا درخشانی با نام شکار سیمرغ با قیمت ۸ میلیارد تومان، اذهان را متعجب کرده است! چراکه نقض مشهود قوانین در اظهارات مدیر حراج تهران را مصداق بخشیده است!
درآمد اتفاقی و حراج تهران
درآمد اتفاقی مطابق ماده ۱۱۹ قانون مالیاتهای مستقیم ، درآمد نقدی و غیرنقدی که شخص حقیقی یا حقوقی به صورت بلاعوض و یا از طریق معاملات محاباتی و یا به عنوان جایزه یا هر عنوان دیگر از این قبیل تحصیل میکند، مشمول مالیات اتفاقی خواهد شد. براساس این تعاریف باید نکتهای را به وزارت اقتصاد ودارایی بهویژه معاونت خزانهداری و معاونت مالیاتی و همچنین رئیس سازمان برنامه و بودجه یادآور شد. در شانزدهمین حراج تهران بیش از ۷۸ میلیارد تومان رقم فروش آثار بهاصطلاح هنری بوده و این مبالغ نجومی به عنوان درآمد اتفاقی برای صاحبان اثر، درآمد ایجاد کرده است و البته سالهاست که احتمال پولشویی در این حراج را کارشناسان از نظر دور نداشتهاند اما اگر چتر مالیاتی دولت را بر این حراجیها درست ببینیم، باید مالیات اتفاقی هم به عنوان پیشبینی درآمد در سال جاری دیده میشد!
چرا حراج تهران باید زیر ذرهبین برود؟
نخستین ضعفی که برای این حراج میتوان برشمرد عدم شفافیت در برگزاری حراج تهران است. درواقع هیچ مکانیزمی در این حراج نیست تا آنچه در این حراج میگذرد را به روشنی و وضوح به اطلاع عموم برساند. نکته دیگر این است که تیم کارشناسیِ این حراج معلوم نیست و معرفی نمیشوند. به قطع یک حراج نباید به چند کارشناس محفلی اکتفا کند. این در حالی است که در مبحثِ بازار آثار هنری کارشناسانِ بسیاری داریم اما حراج تهران کارشناسان محدود و مجهولی را به کار میگیرد و به طور حتم وقتی انحصار باشد طرح شبهات کاملا بدیهی است. نتیجه این انحصار، قیمتهای بالای آثار هنری در حراج تهران است. باید از برگزار کنندگان حراج تهران پرسید که آیا حراج تهران یک ماه دیگر حاضر است همین آثار فروخته شده را با همین قیمتِ فروخته شده پس بگیرد؟ آیا اصلا چکش، برای آثار فروخته شده نواخته میشود؟ گردانندگان این حراج شفافسازی کنند که چرا همیشه چند تابلوی خاص دست به دست میشود؟ این پول کلان که برابری میکند با حدود فروش سالانه سینمای ایران، به حساب کجا یا به جیب چه کسی میرود؟! اگر بخشی از این مبلغ گزاف، در حوزه هنرهای تجسمی هزینه میشد، حالا وضع همه هنرمندان بهتر نمیشد و چند درصد از این مبلغ کلان به جیب دلال یا دلالان میرود؟ درواقع طی چند سال اخیر، ماجراهای پشت پرده حراج تهران و شیوه قیمتگذاری آثار، چندین مرتبه به تصویر کشیده و حتی در شبکه نمایش خانگی دستمایه داستانها شده است. سریالهای «رقص روی شیشه» و «هیولا» تا حدودی به حفرههای سیاه مالی در دل هنرهای تجسمی نزدیک شدند اما سریال «آقازاده» به صورت علنی از پولشویی و فساد مالی تا فروش آثار جعلی و قیمت گذاریهای بی اساس میلیاردی آن پرده برداشت. همین حاشیهها سبب شد کاربران فضای مجازی از مسئولان ناشناخته این نهاد، درباره مکانیزم حضور تابلوهایی از سهراب سپهری، نحوه قیمتگذاری میلیاردی بر آثار تازهکاران، خریداران و درصدی که به فروشندگان اختصاص پیدا میکند، سؤال کنند. سؤالهایی که البته همچنان از سوی مسئولان مربوطه هنرهای تجسمی بیپاسخ مانده است.
نگاهی اجمالی به پشت پرده
اگر به بیان سادهتر بخواهیم این روند را شرح دهیم، ماجرا از این قرار است که برای مثال یک مجموعهدار که اتفاقا نمیخواهد اثرش به فروش برود، تنها برای افزایش و ایجاد حباب قیمتی، اثری را مطرح و بعد در امتداد آن بازی را آغاز می کند. به این صورت که به مجموعهداران دیگر میگوید، اثر مطرح شده بسیار مهم است و باید رویش سرمایهگذاری شود چراکه در سالهای آتی، ارزش چندبرابری پیدا میکند! در این میان ممکن است یک جدال نمایشی هم راه افتاده و قیمت اثر رفته رفته بالا برود. اما در نهایت مجموعهدار اصلی خودش اثر خودش را میخرد! با همین بازی، یک اثر از سهراب که ۵۰۰ میلیون تومان قیمتگذاری شده بود، ناگهان ٣ میلیارد تومان به فروش رفت. در واقع فروشی شکل نگرفت بلکه حبابی ایجاد شد تا قیمت آثار سهراب در سرتاسر دنیا افزایش پیدا کند و همین اتفاق هم افتاد. این قیمتهای بالا کم کم چشمها را خیره و توجه سرمایهداران را به خود جلب کرد و البته اذهان عمومی را نیز به دیدن این ارقام نجومی در اخبار، عادت داد! با این حال حراج تهران هنوز دالانی از تاریکخانه بازار هنر است که نه شفافیتی دارد، نه شاخصی برای ارزشگذاری و نه ردپایی از مالیات...
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟